مناطق ديدني ايران

 نمایی زیبا از آبشار مالتنوما در آمریکا      

آبشار کبود وال

 

 سرزمين ايران سرشار از ديدني هاي عجيب و زيبائيست که همتي و يار همراهي ميخواهد تا جاي جاي آن را ديد و بوئيد و چشيد و لمس کرد

 نمایی دیدنی در شب از محدوده برج میلاد تهران


پل خواجو اصفهان


آرامگاه سعدی شیراز


بارگاه مطهر رضوی در مشهد


باغ ارم شیراز


آرامگاه فردوسی در طوس


چشمه های آب معدنی باداب سورت اروست


بندرعباس و سواحل زیبای خلیج فارس


رود کارون در اهواز


 

باغ هشت بهشت اصفهان


 


میدان امیرچقماق در یزد


 


پارک لاله در تهران


آرامگاه حکیم عمر خیام نیشابوری در نیشابور


 

میدان نقش جهان اصفهان


طبیعت زیبای جوانرود در شمال غرب استان کرمانشاه


بنای عالی قاپو در اصفهان


بزرگترین قندیل در غار علی صدر همدان


دور نمایی از تخت جمشید در شیراز


 آرامگاه شیخ فریدالدین عطار نیشابوری در نیشابور


 

شهر زیبای ماسوله در ۵۵ کیلومتری رشت در استان گیلان


 نمای بیرونی یكی از تالارهای تخت جمشید در شیراز


 

آرامگاه کوروش بزرگ در مجموعه میراث جهانی پاسارگاد در استان فارس


نمایی از هتل داریوش در جزیره زیبای كیش


نمایی دیگر از تهران و نماد زیبای تهران بزرگ


منظره ای زیبا از بالای شیطان كوه لاهیجان در استان گیلان


آبشار زیبای مارگون در غرب شهرستان سپیدان در استان فارس


منظره ای از غروب آفتاب در خلیج فارس


 
حافظیه در شیراز


قلعه تاریخی بیرجند


جنگلهای شمال کشور

 قلعه تاريخي فلك الافلاك ـ خرم آباد ـ دوره ساساني

  روستای اورامان ـ کردستان

 تفرجگاه آبیدر سنندج

 قلعه قمچقای کردستان

 طبیعت سی سخت کهکیلویه و بویراحمد
 

 غار سهولان مهاباد ، آذربایجان غربی

 ارگ راین ، استان کرمان

 مسجد کبود ، تبریز

 برج قابوس ، بلند ترین برج آجری جهان ، گنبد کاووس
 
 
 
 
خانه مشروطیت ، اصفهان
 
 
خانه مشروطیت ، تبريز
 
 
مسجد جامع زنجان
 
آبشار بیشه ، استان لرستان
 
 جنگلهای ناهارخوران ، گرگان
 
تونل برفی 800 متری ، ازنا لرستان
 
سيستان و بلوچستان
 

مناظر زیبا و دیدنی ایران و جهان

تصویر مکانهای بسیار دیدنی استان مازندران

مکان بسیار دیدنی استان مازندران + تصویر

20 مکان بسیار دیدنی استان مازندران + تصویر در این گالری عکس تنها گوشه‌ای از زیبایی‌های استان مازندران را به تصویر کشیده ایم .
کد خبر :43566
۱۶:۴۶:۰۰ ۱۳۹۳/۰۵/۱۱
استان مازنداران با دیدنی‌های بسیار یکی از مکان‌هایی است که در هر تعطیلات مردم را به سوی خود جذب می‌کند.
 
1. کاخ سلطنتی رامسر یا کاخ مرمر با ۶۰۰ متر مربع زیربنا در میان باغی به مساحت ۶۰ هزار متر مربع واقع شده است. در محوطه بیرونی کاخ تا دریا باغ بزرگی از گونه‌های گیاهی متفاوت و نایاب خارجی و گل‌های زینتی احداث شده است.

20 مکان بسیار دیدنی استان مازندران + تصویر
 

2. جواهرده منطقه‌ای تاریخی با جنگل‌های سرسبز است که نیمی از سال پوشیده از برف و در فصل تابستان از هوای بسیار مطبوع برخوردار است. این منطقه از سه جهت در محاصره کوه قرار دارد.
20 مکان بسیار دیدنی استان مازندران + تصویر

3. ییلاق یا دره سه هزار منطقه‌ای بکر با چشم اندازهای بدیع و آب و هوای مطبوع به همراه آبشارها و چشمه‌ها هر بازدیدکننده‌ای را به خود جلب می‌کند.

20 مکان بسیار دیدنی استان مازندران + تصویر

4. موزه حیات وحش خشکه‌داران با مساحتی بالغ بر ۲۶۰ هکتار دارای گونه‌های مختلف جانوری و گیاهی است و تنها جنگل جلگه‌ای و از آخرین بازمانده‌های اکوسیستم‌های جنگلی جلگه‌ای شمال ایران بشمار می‌رود.

20 مکان بسیار دیدنی استان مازندران + تصویر

5. دریاچه کوهستانی ولشت از جمله دیدنی‌ترین میراث طبیعی ایران است که هر ساله بسیاری از علاقه‌مندان به کوهنوردی و ماهیگیری را به سوی خود جلب می‌کند.

20 مکان بسیار دیدنی استان مازندران + تصویر

6. نمک ‌آبرود شهرکی گردشگری و ویلایی است که دارای خط تله ‌کابینی به نام تله ‌کابین نمک ‌آبرود است. این تله کابین در مدت ۱۲ دقیقه گردشگران را از نواحی جلگه‌ای به ارتفاع ۹۷۰ متری قله کوهستان مدوبن منتقل می‌کند.

20 مکان بسیار دیدنی استان مازندران + تصویر

7. پارک جنگلی سی‌سنگان یکی از قدیمی‌ترین پارک‌های شمال ایران است. ساحل زیبای دریا، تنوع پوشش گیاهی، وجود امکانات رفاهی و جاده‌های جنگلی، این پارک را به مرکز مهم جذب مسافر در استان مازندران تبدیل کرده است.

20 مکان بسیار دیدنی استان مازندران + تصویر

8. روستای کندلوس در دره‌های البرز مرکزی در جنوب دریای خزر، در میان کوه‌ها پنهان شده است. کندلوس که از آن با عنوان "میخساز" نیز یاد می‌شود، در دامنه‌های سرسبز و خرم البرز در منطقه کجور مازندران قرار دارد.

20 مکان بسیار دیدنی استان مازندران + تصویر

9. تالاب گز با وسعتی بیش از ۵۰ هکتار در جنوب غربی خلیج میانکاله قرار گرفته است و قسمتی از این خلیج به حساب می‌آید. درختان گز و پوشش گیاهی مردابی، آن را در زمره تالا‌ب‌های کم نظیر جهان قرار داده و به ثبت بین‌المللی نیز رسیده است.

20 مکان بسیار دیدنی استان مازندران + تصویر

10. خانه نیما یوشیج شاعر بزرگ معاصر که آرامگاه وی نیز در آنجاست با ویژگی‌های سنتی منطقه کوهستانی نور ساخته شده است. موزه نیما در این خانه با مساحتی در حدود ۷۰۰ متر مربع افتتاح شده است.

20 مکان بسیار دیدنی استان مازندران + تصویر

11. آبشار شاهاندشت بزرگترین آبشار استان مازندران است و جزو یکی از آثار طبیعی ملی کشور در فهرست آثار ملی محسوب می‌شود. این آبشار در روستای شاهاندشت واقع در کیلومتر ۹۶ جاده هراز و در ۶۵ کیلومتری شهر آمل قرار گرفته است.

20 مکان بسیار دیدنی استان مازندران + تصویر

12. دریاچه خضر نبی در شمال شهرستان نوشهر و در میان جنگل قرار گرفته و بنا به اعتقاد بومیان دارای تقدس مذهبی است. وسعت آن کم‌تر از نیم هکتار، عمق آن حدود ۵ متر و آب آن شیرین است.

20 مکان بسیار دیدنی استان مازندران + تصویر

13. چشمه باداب سورت واقع در شهرستان ساری، بخش چهاردانگه، دهستان پشت کوه، روستای سورت، حد فاصل روستاهای اروست و مال خاست واقع در استان مازندران است. چشمه‌های اسرار آمیز سورت مشتمل بر دو چشمه با آب‌های کاملا متفاوت از لحاظ رنگ، بو و مزه هستند.

20 مکان بسیار دیدنی استان مازندران + تصویر

14. دشت لار و دریاچه زیبای آن در فاصله ۷۰ کیلومتری جاده‌ی هراز قرار دارد. این دشت بزرگترین دره ایران است و به همین خاطر دشت خوانده می‌شود. چشمه‌های بسیار، لار را به سرزمین هزار چشمه، و آب و هوای متغیر آن را به لار دیوانه مشهور کرده است.

20 مکان بسیار دیدنی استان مازندران + تصویر

15. شهر رامسر در انتهای غربی استان مازندران در دامنه جنگل البرز و سواحل دریای خزر قرار دارد. این شهر از جمله مهم‌ترین جاذبه‌های توریسی در ایران است.

20 مکان بسیار دیدنی استان مازندران + تصویر

16. برج لاجیم که در روستای لاجیم منطقه سوادکوه واقع شده، در خارج با یک گنبد مخروطی ساده و ظریف پوشیده شده است که در داخل به حالت مدور تغییر شکل می‌دهد. ورودی این بنای آجری در سمت شرق است و پایه گنبد به وسیله یک ردیف طاق‌نما تزئین شده است.

20 مکان بسیار دیدنی استان مازندران + تصویر

17. تالاب عباس آباد یکی از بخش‌های مجموعه فرهنگی تفریحی عباس آباد است که وسعت آن حدود ۱۰ هکتار و عمق آن نزدیک به ۱۰ متر است. این تالاب عباس آباد در ارتفاع ۴۰۰ متری از سطح دریا در جنوب شرقی بهشهر میان جنگل قرار گرفته است.

20 مکان بسیار دیدنی استان مازندران + تصویر

18. کاخ صفی آباد در میان باغی زیبا به صورت بنایی مربع شکل با ابعاد ۲۵ در۲۵ متر در دو طبقه ساخته شده است. شاه عباس اول، به دلیل علاقه‌ای که به فرزندش شاه صفی داشت این بنا را کاخ صفی‌آباد نام‌گذاری کرد.

20 مکان بسیار دیدنی استان مازندران + تصویر

19. آبشار یخی با ارتفاع ۱۲ متر در ارتفاعات جبهه جنوبی کوه دماوند در استان مازندران قرار دارد. به جز در مدت کوتاهی از تابستان که باریکه آبی از کنار آن جاری می‌شود، در سایر زمان‌ها یخ‌زده است. علت تشکیل این یخ‌ها نیز ناشی از ذوب برف‌های گودال بالای آن است که در گرمای ‌تابستان، باریکه آبی را به وجود می‌آورد و از کنار آبشار یخی عبور می‌کند‌.

20 مکان بسیار دیدنی استان مازندران + تصویر

20. قله «امام‌زاده عباسعلی» در منطقه خطیرکوه یا همان کوه لاکمر در جاده فیروزکوه در شهرستان سوادکوه واقع شده است. این قلعه مورد توجه بسیاری از علاقمندان به کوهپیمایی در ایران است.

20 مکان بسیار دیدنی استان مازندران + تصویر

مناظر زیبا و دیدنی ایران

نمایی دیدنی در شب از محدوده برج میلاد تهران



سی و سه پل اصفهان



آرامگاه سعدی شیراز



بارگاه مطهر رضوی در مشهد



باغ ارم شیراز



آرامگاه فردوسی در طوس



چشمه های آب معدنی باداب سورت اروست



بندرعباس و سواحل زیبای خلیج فارس



رود کارون در اهواز



باغ هشت بهشت اصفهان



میدان امیرچقماق در یزد



پارک لاله در تهران



آرامگاه حکیم عمر خیام نیشابوری در نیشابور



میدان نقش جهان اصفهان



طبیعت زیبای جوانرود در شمال غرب استان کرمانشاه



بنای عالی قاپو در اصفهان



بزرگترین قندیل در غار علی صدر همدان



دور نمایی از تخت جمشید در شیراز



آرامگاه شیخ فریدالدین عطار نیشابوری در نیشابور



شهر زیبای ماسوله در ۵۵ کیلومتری رشت در استان گیلان



نمای بیرونی یكی از تالارهای تخت جمشید در شیراز



آرامگاه کوروش بزرگ در مجموعه میراث جهانی پاسارگاد در استان فارس



نمایی از هتل داریوش در جزیره زیبای كیش



نمایی دیگر از تهران و نماد زیبای تهران بزرگ



منظره ای زیبا از بالای شیطان كوه لاهیجان در استان گیلان



آبشار زیبای مارگون در غرب شهرستان سپیدان در استان فارس



منظره ای از غروب آفتاب در خلیج همیشه فارس



آتشکده زرتشتیان در یزد



مقبره الشعرا آذربايجان شرقي



حافظیه در شیراز



قلعه تاریخی بیرجند



 منطقه توريستي كليبر آذربايجان شرقي

ایلات کهگیلویه و بویراحمد

ایلات کهگیلویه و بویراحمد

ایلات کهگیلویه و بویراحمد

سرزمین ایلات کهگیلویه و بویراحمد در شمال و مغرب ممسنى قرار دارد، در این سرزمین، سه گروه بزرگ عشایر لُر به‌نام‌هاى جاکی، باوی و آقاجری سکونت داشتند. ایل جاکى خود به دو قسمت: چهار بُنیچه و لیراوی تقسیم مى‌شد. چهار بُنیچه، گروه‌هاى بویراحمدی، چرامی، دشمن زیارى و نوئى را در برداشت که در مشرق منطقه زندگى مى‌کردند. طایفه‌هاى مختلف ایل نوئی به‌تدریج در سایر ایلات لُر حل شدند و امروز از موجودیت ایلى آنها خبرى نیست. 

لیراوى شامل لیراوى کوه و لیراوى دشت بود که در غرب منطقه به‌سر مى‌برند. امروز ایلات بهمئی، و طیبى در قلمرو لیراوى‌ها سکونت دارند. اکنون طوایفى که برجاى مانده‌اند عبارت است از: بویراحمد (عُلیا و سُفلى و گرمسیر)، چرام، بابوئی، دشمن زیارى و طیبى و بهمئی، که بیشتر آنها در منطقه کهگیلویه به‌صورت کوچ‌نشینى و نیمه کوچ‌نشینى به حیات خود ادامه مى‌دهند .(ت فیروزان ترکیب و سازمان ایلات و عشایر ایران، ایلات و عشایر، آگاه، ۱۳۶۲ ص ۳۳ تا ۱۸.) 

بویراحمد:

ایلات کهگیلویه و بویراحمد

ایل بویراحمد بزرگترین ایل منطقه کهگیلویه است که حدود نیمى از جمعیت کهگیلویه را تشکیل مى‌دهد. این ایل در سرزمینى به‌وسعت تقریبى ۶۵ هزار کیلومتر مربع یعنى حدود ۴۲ درصد مساحت کل منطقه پراکنده‌ هستند. منطقه مزبور از لحاظ جغرافیائى به دو بخش متمایز ازهم، گرمسیر و سردسیر تقسیم مى‌شود. حدود ۱۷۰ سال پیش، ایل بویراحمد که پر قدرت‌ترین ایلات بود، رئیس ایل، ایلخانان بویراحمد قسمت‌هائى از مناطق پشتکوه، هم‌چنین بخش‌هائى از بلاد شاهپور، تِل خسرو و رِوِن“ را در تصرف داشت. 

به‌علت اختلافاتى که در خانواده و در میان پسران ایلخان بروز کرده بود، وى براى حل این اختلافات و جلوگیرى از زد و خوردهائى که ممکن بود در آینده در قلمرو ایل به ‌وجود بیاید، محدودهٔ ایل را میان پسران خود تقسیم کرد. منطقه گرمسیر یعنى آنچه از بلاد شاهپور در اختیار داشت به پسر بزرگ خود واگذار کرد و منطقه سردسیر یعنى تَل خسرو و رِوِن را به دو پسر دیگرى که از یک مادر بودند سپرد. این منطقه بویراحمد سردسیر یا بویراحمد سرحدى نامیده مى‌شود. پس از مرگ خان بین پسران خود نزاع درگرفت و قلمرو خان به ‌صورت تقسیمات کوچک ‌ترى درآمد. منطقه بویراحمدى سردسیر (بویراحمد سرحدی) که در اختیار دو برادر بود به دو بخش بویراحمد علیا و بویراحمد سفلى تقسیم شد.(مردم‌شناسى ایران، دانشکده افسری، سال ۱۳۶۱ ص ۱۶ تا ۱۸). 

ایلات کهگیلویه و بویراحمد

اکنون از لحاظ تقسیمات سیاسی، سرزمین بویراحمد کهگیلویه از سه بخش مجزاء از هم تقسیم مى‌شود که گروه‌هائى از ایل بزرگ بویراحمدى در آن سکونت دارند. این مناطق سه‌گانه عبارت است از: 

۱. منطقه بویراحمد گرمسیر   ۲. منطقه بویراحمد علیا   ۳. منطقه بویراحمد سفلى 

مردمى که در این مناطق زندگى مى‌کنند همه خود را از ایل بویراحمدى مى‌دانند و میان آنها روابط خویشاوندى وجود دارد. (گزارش بررسى مقدماتى و طرح مطالبه آینده در ایلات کهگیلویه و بویراحمدی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعى). 

بخش بزرگى از سرزمین بویراحمدى در بستر رودخانه بشار قرار دارد. منطقه بویراحمد علیا که در قسمت بالاى رود واقع است به سررود و بویراحمد پائین یا بویراحمد سفلى به دَمرود یعنى بخش پائین رودخانه نامیده مى‌شود. منطقه سررود که به تُلِ خسرو معروف است از لحاظ منابع آب بسیار غنى است محصولات زراعى آن فراوان است و مرکز آن یاسوج یعنى مرکز استان کهگیلویه و بویراحمدى است دَمرود در بخش شرقى بویراحمد سفلى و دنباله سررود واقع شده است و داراى آب نسبتاً فراوان و خاک حاصلخیزى است بویراحمد سفلى دو بخش سردسیر و گرمسیر دارد که شهر تاریخى دهشت در قسمت‌هاى غربى منطقه در قلمور گرمسیر آن واقع شده است.(مردم شناسى ایران دانشکده افسرى ص ۱۸). 

چرام:

ایلات کهگیلویه و بویراحمد

چرام منطقه کوچکى است که حدود ۶۰۰ کیلومتر مربع وسعت دارد. جمعیت چرام تقریباً ۱۰،۰۰۰ نفر است که در هر کیلومتر مربع آن ۱۶ نفر زندگى مى‌کنند. ایل چرام از ۵ تیره و ۱۳ طایفه تشکیل گردیده است. نیمى از خانواده‌هاى این ایل کوچ‌گر هستند و زندگى ییلاق - قشلاقى دارند. این سرزمین پر آب‌ترین و حاصلخیزترین مناطق کهگیلویه است و از این حیث معروفیت زیادى دارد. 

بابوئى:

بابوئى منطقه‌اى است به‌وسعت ۲۶۰۰ کیلومتر مربع که ۳۰،۰۰۰ نفر جمعیت را در خود جاى داده است. بابوئى به دو منطقه پشت‌کوه (سردسیر) و زیرکوه (گرمسیر) تقسیم مى‌شود. ایل بابوئى از ۵ تیره و ۴ طایفه مستقل تشکیل مى‌شود. گروه‌هاى دیگرى هم در مجاور آنها سکونت دارند. مرکز منطقه باشت است، ولى شهر دو گنبدان که در سال ۱۳۲۰ دهى بوده است با جمعیتى حدود ۲۵۰ نفر امروز به‌علت وجود چاه‌هیا فراوان نفت گچساران به‌صورت شهر بزرگ درآمده است که بین راه فارس و خوزستان قرار دارد. 

دشمن زیارى:

ایلات کهگیلویه و بویراحمد

دشمن زیارى منطقه‌اى است پوشیده از تپه و ماهور و کوهستانى به‌وسعت حدود ۸۰۰ کیلومتر مربع با جمعیت تقریباً ۲۵،۰۰۰ نفر که به‌طور رسمى در هر کیلومتر مربع آن ۳۰ نفر زندگى مى‌کنند. 

ایل دشمن زیارى از ۹ طایفه تشکیل شده است. دشمن زیارى‌ها علاوه بر دامدارى به زراعت به ‌ویژه زراعت برنج اشتغال دارند، به‌همین جهت بخشى از جمعیت آنان تابستان‌ها براى زراعت برنج در گرمسیر مى‌مانند، بقیه نیمه کوچ‌نشین هستند و ییلاق - قشلاق مى‌کنند تابستان‌ها مدت ۴ ماه به سردسیر مى‌روند و از اوایل مهر باز مى‌گردند، فاصله میان سردسیر و گرمسیر را مدت ۱۵ تا ۲۰ روزه طى مى‌کنند. 

طیّبى:

ایلات کهگیلویه و بویراحمد

منطقه طیّبى با حدود ۲۲۰۰ کیلومتر مربع وسعت، ۳۰،۰۰۰ نفر جمعیت را دربر مى‌گیرد. تراکم نسبى جمعیت در هر کیلومتر مربع ۱۳ نفر است. ایل طیبى مرکب از ۲۹ طایفه است. منطقه طیبى از دو بخش جداگانه سردسیر و گرمسیر تشکیل مى‌شود. بخش گرمسیر حدود ۱۹۰۰ کیلومتر وسعت دارد که جمیعت آن ۲۰،۰۰۰ نفر و از ۲۰ طایفه تشکیل مى‌شود که از میان چند طایفه آن تنها عده‌اى زندگى ییلاقى - قشلاقى دارند. منطقه طیبى سردسیر حدود ۳۰۰ کیلومتر مربع وسعت و ۱۰،۰۰۰ نفر جمعیت دارد و از ۶ طایفه تشکیل مى‌شود که زندگى نیمه کوچ‌نشینى دارند. زمستان‌ها عمدتاً در قشلاق (گرمسیر) پراکنده هستند و تابستان‌ها را به‌همراه دام‌هاى خود به ییلاق (سردسیر) مى‌روند.(همان گزارش بررسى مقدماتى کهگیلویه و بویراحمد، ص ۱۴ تا ۱۹). 

ایل بهمئى:

سرزمین این ایل در مغرب کهگیلویه واقع است، حدود ۲۷۳۷ کیلومتر مربع وسعت دارد. جمعیت آن ۳۷،۳۶۷ نفر است که از سه تیره مشتمل بر۱۳ طایفه و تعدادى متفرقه تشکیل گردیده است. ۸۵ درصد جمعیت بهمئى کوچ‌نشین هستند و نسبت کمى هم به‌منظور آب آشامیدنى و علوفه براى دام تا شعاع چند کیلومتر از مرکز کوچ مى‌کنند. 

کوچ‌نشینان در سیاه‌چادر به‌سر مى‌برند، هر چادر به یک خانواده (بهون) تعلق دارد مجموعه چند خانواده (بهون) یک مال را تشکیل مى‌دهد. ایل بهمئى سه ماه سال (خرداد تیر و مرداد) را در سرحد که منطقه کوهستانى و سرد است به ‌سر مى‌برند، ماه‌هاى اردیبهشت و خرداد در سردسیر که بین سرحد و گرمسیر واقع است مى ‌گذرانند و ۵ ماه آبان، دی، بهمن و اسفند و قسمتى از ماه فروردین را در گرمسیر هستند. عشایر بهمئى به گویش لرى سخن مى‌گویند. همه مسلمان و پیرو مذهب شیعه اثنى عشرى هستند.(رجوع شود به: نادر افشار نادرى - مونوگرافى ایل بهمئی، بخش تحقیقات عشایرى مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعى سال ۱۳۴۷ ص ۱ تا ۱۷).

 

پیشینه تاریخی استان کهگیلویه و بویراحمد


پیشینه تاریخی  
منطقه ای که اکنون استان کهگیلویه و بویراحمد نام دارد دارای پیشینه کهن تاریخی است . هر چند در گذشته ای نه چندان دور ،جزء یکی از بلوکهای مملکت فارس بوده که خود شامل دو قسمت می شد : قسمت شمال شرقی که آن را سردسیر و کوهستانی و پشت کوه می نامیدند و قسمت جنوبی و غربی که نره کوه و بهبهان نامیده می شد.
در عهد باستان محدوده کهگیلویه ، انشان یا انزان نامیده می شد که شامل کهگیلویه و ممسنی بوده است . پژوهشگران بر این باورند که مردمان انزان خود بخشی از مردمان پارس بوده و با هخامنشیان هم نژاد بوده اند .
در سال 1258 هجری قمری ، رامهرمز ، شادگان ، هندیجان ، بندر معشور ، لیراوی و زیدون جزء کهگیلویه و بهبهان بوده اند ( بهبهان و کهگیلویه دارای سرزمین و محدوده مشترک بوده اند ) و از آن تاریخ به بعد مناطق نامبرده از آن جدا شدند . از سال 1324 هـ . ش به جهات سیاسی ، بویراحمد از کهگیلویه مجزا و ضمیمه استان فارس گردید . در دهه 1330 در قلمرو ایل بابویی شهر دوگنبدان شکل گرفت . در پانزدهم آبان ماه 1338 ، کهگیلویه نیز از بهبهان جدا گردید و شهرستان کهگیلویه با مرکزیت دهدشت شکل گرفت اما هچنان جزء استان خوزستان بود . و سرانجام در 22 تیرماه 1342 هـ . ش طبق تصویبنامه مجلس شورای ملی وقت ، سرزمین ایلات ششگانه کهگیلویه و بویراحمد ( 1 – بویراحمد 2 – طیبی 3 – بهمئی 4 – چرام  5 – دشمن زیاری 6 – بابویی ) که تا آن زمان بخشی جزء استان فارس و بخشی جزء خوزستان بود از این دو استان جدا شد و به فرمانداری کل تبدیل گردید و متعاقب آن شهر یاسوج مرکز استان در سال 1344 هـ . ش به واسطه قلمرو ایل بویراحمد و ملاحظات سیاسی شکل گرفت و سرانجام در خرداد سال 1355 هـ . ش با همان محدوده به استان تغییر یافت . در تاریخ 9/12/79  اسفند ماه سال 1379 بخشی از شهرستان بویراحمد با عنوان شهرستان دنا به مرکزیت شهر سی سخت مجزا و به شهرستان مستقل تبدیل شد و در تاریخ 9/10/83 دی ماه سال 1383  نیز قسمتی از شهرستان کهگیلویه به مرکزیت لیکک از این شهرستان جدا و تحت عنوان شهرستان بهمئی نام گرفت خلاصه آنکه تشکیلات سیاسی عشایر کهگیلویه و بویراحمد از سال 1330 هـ . ش به بعد به تدریج دچار دگرگونی گردید . این روند از سال 1341 که اصلاحات اراضی اجرا شد ، شتاب بیشتری گرفت تا قبل از آن همه ایلات مذکور به صورت مال ، اولاد ، طایفه و ایل سازمان یافته بودند .
اکنون استان کهگیلویه و بویراحمد مرکب از هفت شهرستان بویراحمد ، کهگیلویه ، گچساران ، دنا ، بهمئی ، باشت و چرام و لنده با جمعیتی بالغ بر 700هزار نفر و مساحتی در حدود 16 هزار و 264 کیلو متر مربع ، چونان پلی ارتباطی ، استان های فارس ، اصفهان ، چهار محال و بختیاری ، خوزستان و بوشهر را به هم مرتبط ساخته است . منابع آبی بسیار ، جنگلهای چشمگیر ، معادن طبیعی متعدد ، ذخائر نفتی مناسب ، پوشش گیاهی متنوع ، گونه های جانوری متعدد ، قلل مرتفع ، باغات و کشتزارهای زیبا ، طبیعت این استان را چونان گوشه ای از بهشت جادوان به تصویر کشیده است .
 مختصات: ۳۰.۶۷° شمالی ۵۱.۶۰° شرقی
  کهگیلویه و بویراحمد مرکز یاسوج جمعیت (۱۳۹۰) ۶۵۸٬۶۲۹[۱] تعداد شهرستان‌ها ۷ منطقه زمانی IRST (گرینویچ+۳:۳۰) -تابستان (دی‌اس‌تی) IRDT (گرینویچ+۴:۳۰) استاندار سید موسی خادمی
 
کهگیلویه و بویراحمد یکی از استان‌های کشور ایران است. مرکز آن شهر یاسوج است و با مساحتی حدود ۱۶هزار و ۲۴۹ کیلومتر مربع، سرزمینی نسبتاً مرتفع و کوهستانی است.
 
جمعیت کهگیلویه و بویراحمد بر پایه سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۰ برابر با ۶۴۰٬۰۰۰ نفر بوده که ۵۰ درصد آن‌ها در شهرها سکونت دارند.[۲]
  محتویات
  ۱ تقسیمات کشوری ۲ موقعیت ۳ آمار ۴ تاریخچه ۴.۱ تاریخ لرستان ۵ زبان ۶ مکان‌های دیدنی ۷ سرشناسان ۸ وضعیت اقتصادی ۹ توسعه انسانی ۱۰ جستارهای وابسته ۱۱ منابع
  تقسیمات کشوری
 
این استان به هفت شهرستان و ۱۶ بخش تقسیم شده است که شامل ۱۶ شهر وبیش از ۱۷۰۰ روستا می‌گردد. * . شهرستان‌های این استان عبارتند از: (مرکز شهرستان)
  شهرستان بویراحمد (یاسوج) شهرستان بهمئی (لیکک) شهرستان دنا (سی سخت) شهرستان کهگیلویه (دهدشت) شهرستان گچساران (دوگنبدان) شهرستان چرام (چرام) شهرستان باشت (باشت) شهرستان لنده (لنده)
  موقعیت
 
استان کهگیلویه و بویراحمد از جمله استان‌های جنوبی ایران به شمار می‌رود که با پنج استان همسایه است:
 
از شرق با استان اصفهان و فارس، از جنوب با استان بوشهر، از غرب با خوزستان و از شمال با چهارمحال و بختیاری.
    چهارمحال و بختیاری   اصفهان خوزستان    استان کهگیلویه و بویراحمد     فارس بوشهر بوشهر
  آمار
 
این استان از نظر جمعیت و مساحت از استان‌های کوچک ایران است و درهر دو مورد دارای رتبه ۲۸ در بین سی استان می‌باشد. بزرگترین و پرجمعیت‌ترین شهرستان استان، شهرستان بویراحمد به مرکزیت یاسوج می‌باشد.
  تاریخچه
 
استان کهگیلویه وبویراحمد را به دیار آریوبرزن می‌شناسند. حمداله مستوفی در تاریخ گزیده از ایل جاکی نام می‌برد.
 
در قدیم چهار ایل بویراحمد، نویی، دشمن‌زیاری و چرام را اصطلاحاً «چهاربنیچه» می‌نامیدند. منطقه‌ای که اکنون استان کهگیلویه و بویراحمد نام دارد دارای پیشینه کهن تاریخی است. هر چند در گذشته‌ای نه چندان دور، جزء یکی از بلوکهای مملکت فارس بوده و از روستاهای توابع کازرون به شمار می‌رفته است که خود شامل دو قسمت می‌شد: قسمت شمال شرقی که آن را سردسیر و کوهستانی و پشت کوه می‌نامیدند و قسمت جنوبی و غربی که نره کوه و بهبهان نامیده می‌شد.
 
پژوهشگران بر این باورند که مهد حکومت بزرگ هخامنشیان و محل تولد پادشاهان بزرگ آن در منطقهٔ «انشان» بوده و هم اکنون نیز آثاری در رابطه با صحت این موضوع در کهگیلویه و بویراحمد کشف شده است.
  استان در دوره‌های مختلف تاریخ شناسی ایران
  تاریخ پیش از اسلام و پیش از ورود اراییان
 
این استان (منطقه جغرافیایی این استان) در دوره هزاره ۴ قبل از میلاد بخشی از تمدن عیلام بوده.
  در دوره بعد از اسلام و همچنین بعد از ورود ارایی‌ها
 
این استان به جز در سلسله حکومت سامانیان و طاهریان و قراقویونلو و قسمت شمالی ان در حکومت مادها جزیی از خاک تمامی حکومت‌های ایران بوده.
  تاریخ لرستان
  نوشتار اصلی: تاریخ لرستان
 
لرستان به معنی سکونتگاه مردم لر[۳] واژه‌ای است که به سرزمین‌های لرنشین اطلاق می‌گردد و به معنای گستره جغرافیایی است که مردم لر در آن سکونت دارند. با این توضیح می‌توان حدود لرستان را از دشت‌های غرب خانقین و مندلی در عراق تا دشت ارژن در استان فارس در ایران و از شمال از استان همدان، تا سواحل خلیج فارس به صورت حدودی تعیین کرد.[۴] گستره نام لرستان پیش از حکومت صفویان، سکونتگاه لرهای بختیاری، لرهای کهگیلویه و لرهای بویراحمدی را هم شامل می‌شد. اما پس از حکومت صفویان سکونتگاه لرهای بختیاری را منطقه بختیاری نام‌گذاری کردند و سکونتگاه لرهای کهگیلویه و بویراحمد را منطقه کهگیلویه و بویراحمد نام‌گذاری کرده و جغرافیای نام لرستان به حدود استان لرستان و ایلام کنونی محدود شد.[۳] این منطقه نیز در حکومت قاجاریان به دو بخش پشتکوه و پیشکوه تقسیم شد.[۳] امروزه لرستان نام یکی از استان‌های غربی ایران است. در نمودار زیر تقسیمات لرستان از ۳۰۰ هجری قمری تاکنون آورده شده است.[۵]
                                              لرستان                                                                                                                                                                                   لر کوچک                     لر بزرگ                                                                                                                                                         لرستان فیلی                                                                                                                                                                                                                                 پیشکوه     پشتکوه       بختیاری         کوه کیلویه       شولستان                                                                                                                                 استان لرستان     استان ایلام       چهارمحال و بختیاری         کهگیلویه و بویراحمد       شهرستان ممسنی                    
 
 
  زبان
 
مردم استان غالبا به گویش جنوبی زبان لُری صحبت می کنند. این گویش برای دیگر لُرزبانان بویژه لُرهای بختیاری قابل درک است و تا سواحل شمالی خلیج فارس (شهرستانهای گناوه، دیلم و تنگستان رواج دارد. در کنار زبان لُری، زبانهای ترکی قشقایی و فارسی نیز بویژه در شهرستان گچساران گویشوران زیادی دارند. به استناد کتاب «ممسنی در گذرگاه تاریخ» مردم لرستان، کهگیلویه و بویراحمد، ممسنی و حتی دشستان بوشهر از یک نژاد بوده و با یک زبان صحبت می‌کنند. اصلی‌ترین مشخصه هی فرهنگی و اجتماعی منطقه، در گذشته ساختار اجتماعی عشایری بوده است. هرچند امروزه این ساختار دگرگونی زیادی داشته اما هنوز موقعیت اجتماعی و شناسایی افراد حتی در جامعه شهری استان نیز از طریق وابستگی و تعلقات آنها به ساختار ایلی تعیین می‌گردد. این منطقه در گذشته نه چندان دور، در قلمرو شش ایل بویر احمد، طیبی، بهمئی، دشمن زیاری، بابویی بوده است. اکثر مردم استان کهگیلویه و بویراحمد، به زبان لری صحبت می‌کنند.[۶] این گویش بازمانده زبان ایرانیان قدیم است که کمتر تحت تأثیر زبان‌های بیگانه قرار گرفته است و اختلافات ریشه‌ای با سایر گویش‌های زبان لری ندارد.
  نظرسنجی سال ۱۳۸۹
 
طی پژوهشی که شرکت پژوهشگران خبره پارس به سفارش شورای فرهنگ عمومی در سال ۸۹ انجام داد و براساس یک بررسی میدانی و یک جامعه آماری از میان ساکنان ۲۸۸ شهر و حدود ۱۴۰۰ روستای سراسر کشور، درصد اقوامی که در این نظر سنجی نمونه گیری شد در استان کهگیلویه و بویراحمد به قرار زیر بود: ۳٫۶ فارس (۱٫۵٪ مرد، ۴٫۴٪ زن)، ۵ ترک (۴٫۴٪ مرد، ۵٫۹٪ زن)، ۹۰٫۶ لُر (۹۲٫۶٪ مرد، ۸۸٫۲٪ زن) و ۰٫۷ بدون‌جواب بودند.[۷]
  مکان‌های دیدنی
   
  باغ چشمه بلقیس چرام
   
  پارک جنگلی یاسوج
   
  پاییز سی سخت
 
کهگیلویه و بویراحمد دارای ۲۱۷ گردشگاه زیارتی و تفرجگاهی است که گردشگران تابستانی می‌توانند از آنها دیدن کنند.
  باغ توریستی چشمه بلقیس چرام بقعه امامزاده «بی‌بی‌حکیمه» خواهر امام رضا، امام زاده جعفر برادر امام رضا در شهرستان گچساران سرچشمه چنارستان سفلی شهر توریستی و زیبای سی سخت در دامنه کوه دنا دارای آب و هوای دلپذیر و سالم. رودخانه‌های مارون، چرام، نازمکان، بشار، زهره و مهریان بهمراه هزاران چشمه سار دیگر و در کنار آن‌ها سد کوثر، سد شاه قاسم و سد شاه مختار یاسوج. ۴۰قله بالای چهار هزار متر دنا آبشارهای کمردوغ از توابع شهرستان کهگلویه، تنگه مهریان و گنجه‌ای یاسوج و تنگ سولک بهمئی. امامزاده‌های کهگیلویه و دشت بلاد شاپور دهدشت، دژ سلیمان و چندین دژ دیگر. آثار تل چگاه، آب گرمون، آب شوران، شهر لارندن، آب انبارها، کاروانسراها، قلعه‌ها، گورستان سه طبقه و تنگ سولک در رشته‌کوههای بهمئی. تنگ تکاب، محل برخورد آریو برزن با اسکندر مقدونی و قلعه‌های قدیمی متعدد شامل قلعه دختر، قلعه مانگشت، و دژ سلیمان که مجموع آنها به «دلی مهرگان» معروف است. تنگ شلال دون، رودخانه و بیشه زیبای شاه بهرام، روستای زیبای پلکانی و باغستانی مارین، تنگ هنگان، و امامزاده سید محمود (سید محمید) واقع در شهرستان کهگیلویه غارها و اشکفت‌های کوهستان‌ها. چهار طاقی خیرآباد علیاو پل خیری مح خان در خیرآباد علیا روستای گوشه و زیارت امام زاده شاه قاسم از نوادگان حضرت زین العابدین (ع)
 
۱۸ رودخانه کوچک و بزرگ، ۴۰ چشمه جوشان آب آشامیدنی و معدنی، ۱۷حلقه قنات، پنج آبشار، سه دریاچه، ۶۰دره و تنگه، بوستانها و دشتهای سرسبز، امامزاده‌ها، گنبدها، قلعه‌ها، کاروانسراها، مساجد، آب انبارها آتشکده‌ها، پل‌ها و برج‌های تاریخی از دیگر نقاط گردشگری منطقه‌است.
 
نامهای ایلات جاکی (مترادف با زمیگان)، چرام، دشمن زیار و بویر احمد (مترادف با باوی= بئونی اوستا) به ترتیب به معانی دارندگان زمینهای ییلاقی و قشلاقی، رمه سفید، ستم کننده به دشمن و ده هزار نفری می‌باشند. یعنی ایل باوی (بویر احمد) با تعداد نفرات کثیر بزرگترین ایل منطقه بوده است. از جمله مکان دیگراستان را می‌توان در شهر دیشموک جست از جمله قلعه شاه منصور لیراب، تنگ بالیاو، امامزاده میرسالار، گوردخمه در دیشموک، کوه دل افروز، کوه غارون (کوهایی سرشار از گیاهان طبیعی و داروئی)، قلعه تاریخی دیشموک و این شهر دارای اب هوایی سردسیری است و ازمکان‌های خوش اب هوا در استان می‌باشد
  سرشناسان
 
سرشناسان استان کهگیلویه و بویراحمد آریوبرزن فرمانده ارشد سپاه هخامنشیان -زنده یاد حسین پناهی-دکتر سید علی ملک حسینی
  وضعیت اقتصادی
 
این استان از نظر اقتصادی به عنوان ناحیه کشاورزی و دامپروری به شمار می‌آید. بعد از دامداری و کشاورزی صنایع استخراج نفت گچساران و کارخانه قند یاسوج و مجتمع دنا صنعت یاسوج (تولید انواع لوله‌های پلیمری) از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، ولی با این حال فعالیت‌های صنعتی و معدنی در این استان نسبت به سایر مناطق کشور، رشد نیافته و رونق چندانی ندارد. به طور کلی صنایع موجود در این استان به دو گروه تقسیم می‌شوند، که عبارتند از صنایع دستی و ماشینی. بزرگترین صنعت موجود استان، صنعت نفت است. در زمینه معادن نیز این استان دارای معادن بوکسیت، مس، فسفات، گوگرد، و غیره‌است.
 
نفت و گاز استخراجی از این استان یکی از منابع عمده تولید نفت و گاز کشور می‌باشد.
  توسعه انسانی
 
استان کهگیلویه و بویراحمدیکی از پنج استان ایران می‌باشد که با بحران سوء تغذیه و ناامنی غذایی دست به گریبان است.
 
شاخص کشوری میانگین کوتاهی قد در کشور ایران هم اکنون شش درصد بوده که در استان کهگیلویه و بویراحمد به واسطه سوء‌تغذیه این میزان با دو برابر افزایش حدود ۱۲ درصد برآورد شده است.[۸]
  جستارهای وابسته
  جمعیت شهرهای استان کهگیلویه و بویراحمد اتابکان لر بزرگ اتابکان لرستان
 

میرزا کوچک خان جنگلی

میرزا کوچک خان جنگلی

ا
میرزا کوچک
میرزا کوچک جنگلی، مبارز انقلاب مشروطه و رهبر جنبش جنگل
زادروز ۱۲۵۷ ه. ش
محله استادسرا، شهر رشت
درگذشت ۱۱ آذر ۱۳۰۰ ه. ش
ارتفاعات تالش، خلخال
آرامگاه سلیمان داراب،رشت
محل زندگی رشت
ملیت ایرانی
نام‌های دیگر یونس استادسرایی
سال‌های فعالیت سال ۱۲۸۸ (فتح تهران) و سالهای ۱۲۹۳ تا ۱۳۰۰ (جنبش جنگل)
نقش‌های برجسته از رجال مشروطه خواه شمال و رهبر جنبش جنگل
سبک مبارزه مسلحانه
لقب میرزا کوچک‌خان - سردار جنگل - کوچک‌خان - کوچک جنگلی
دوره اواخر قاجاریه: از شروع جنگ جهانی اول تا دوره رضا خان (سردار سپه)
والدین میرزا بزرگ

امضا

یونس استادسرایی (۱۲۵۷ رشت- ۱۱ آذر ۱۳۰۰ ارتفاعات تالش)، مشهور به میرزا کوچک خان جنگلی، مبارز انقلاب مشروطه و رهبر جنبش جنگل بود که در اعتراض به نقض تمامیت ارضی و استقلال ایران از سوی بیگانگان بعد از مشروطه قیام کرد.

محتویات

سوابق اجتماعی و فکری میرزا کوچک

میرزا یونس معروف به میرزا کوچک فرزند میرزا بزرگ در سال ۱۲۵۷ ه. ش. در محله قدیمی استادسرا شهر رشت در خانواده‌ای متوسط و مذهبی چشم به جهان گشود. وی سنین آغاز عمر را در مدرسه علمیه حاج حسن (صالح آباد) و مدرسه جامع شهر رشت به آموختن صرف و نحو و تحصیلات دینی گذرانید. پس از آن به قزوین رفته و در مدرسهٔ صالحیه تحصیل دروس حوزوی را ادامه داد و چندی هم در مدرسه محمودیهٔ تهران به همین منظور اقامت گزید. پایه آموزش حوزوی می‌توانست وی را در سلک روحانیان درآورَد، اما حوادث و انقلابات کشور مسیر افکارش را تغییر داد و او را به راهی دیگر کشاند. میرزا کوچک‌خان دارای دو خواهر به نام‌های کربلایی خانم و سارا خانم و دو برادر به نام‌های میرزا محمدعلی خان و میرزا رحیم خان بود، که هردو بعد از میرزا وفات یافتند. بنا به گفته اطرافیان، او مردی قوی بنیه، زاغ چشم و دارای سیمایی متبسم بود و از نظر اجتماعی مردی باادب، فروتن، خوش برخورد، مؤمن به اصول اخلاقی، صریح اللهجه، طرفدار عدل و آزادی و حامی مظلومان بود. میرزا کوچک‌خان اهل ورزش بود و از مصرف مشروبات الکلی و دخانیات خودداری می‌کرد. میرزا در سنین آخر عمر همسری برگزید.[۱]

 
میرزا کوچک خان جنگلی

میرزا در واقعه مشروطیت به انقلابیون جبهه شمال پیوست و در فتح قزوین شرکت داشت. روس‌ها مدتی او را از رشت تبعید کردند. در سال ۱۲۹۳ ه. ش میرزا که تازه از تبعید آزاد شده و به رشت آمده بود به شدت تحت تأثیر ظلم و ستم نیروهای روس بر مردم گیلان قرار گرفت و تصمیم گرفت که به کمک دوستان مشروطه خواه خود دوباره دست به قیام بزند. اما این بار علاوه بر مطالبه آرمان‌های آزادی خواهانه مشروطه که آن را بر باد رفته می‌دید به دنبال نجات ایران و علی‌الخصوص گیلان از اشغال آشکار نیروهای نظامی نیز بود. افکار میرزا توانست در دل قشرها و طبقات گوناگون مردم گیلان نفوذ کند. افرادی نظیر دکتر حشمت و میرزا حسین کسمایی که از چهره‌های تحصیل کرده و فرهیخته گیلان بودند، و یا حسن آلیانی و شیخ علی شیشه بر که از طبقات معمولی جامعه بودند در میان طیف طرفداران میرزا دیده می‌شوند؛ و بجز این‌ها میرزا توانست از حمایت چند تن از بازرگانان و کسبه معتبر از جمله حاج احمد کسمایی نیز برخوردار شود. تاریخ نگاران عمدتاً قیام جنگل را به دو دوره مجزا تقسیم می‌کنند، که دورهٔ نخست در ابتدا به مدت دو سال و به مرکزیت فرماندهی در کسما، و سپس به مدت نزدیک به چهار سال به مرکزیت رشت و به صورت یک حکومت جمهوری مستقل در کل ایالت گیلان بوده است. دوره دوم مصادف با نزدیکی طرفداران بلشویک‌ها به میرزاکوچک می‌باشد.

دوره اول جنبش جنگل [۱۲۹۸-۱۲۹۳]

 
میرزا و دکتر حشمت

میرزا پس از جمع کردن دوستان و همفکرانش به لوشان رفت و قیامش را آغاز کرد. این زمان مقارن بود با آغاز جنگ جهانی اول. قوای روس بدون توجه به اعلام بیطرفی دولت ایران، در مناطق شمالی ایران نیرو پیاده کرده بودند که این نیروها باعث آزار و اذیت عامه مردم، علی‌الخصوص کشاورزان و دامداران و تجار و کسبه، می‌شدند. از دست دولت مرکزی ایران هم کاری ساخته نبود. تظلم خواهی و رد اشغال ایران از طرف قوای بیگانه مهمترین انگیزه مردم گیلان برای حمایت از افکار میرزا کوچک خان در دوره اول بود؛ لذا در یک فاصله زمانی کوتاه، تعداد کثیری از مردم (خصوصاً جوانان)، داوطلب همکاری با میرزا شدند. جنگلی‌ها با استفاده از عملیات کمین و یا شبیخون به منافع روسها و یا عناصر داخلی وابسته به آنها (اعم از تجار و یا صاحب منصبان) ضربه می‌زدند. قوای روس و البته نیروهای داخلی وابسته به آنها بارها تلاش کردند جنگلی‌ها را سرکوب کنند اما کاری از پیش نبردند و عمدتاً شکست خوردند که از جمله این نیروهای وابسته که از جنگلی‌ها شکست خوردند می‌توان به لوطی عبدالرزاق و مفاخرالملک اشاره کرد.[۲]

در این دوره جنگلی‌ها هیئتی به نام هیئت اتحاد اسلام تشکیل دادند که اداره امور مناطق تحت کنترل، و تصمیم گیری‌های کلی توسط این هیئت انجام می‌شد. آنها هدف خود را «اخراج نیروهای بیگانه، رفع بی عدالتی، مبارزه با خودکامگی و استبداد و برقراری دولتی مردمی» اعلام می‌کردند. هیئت اتحاد اسلام نامی بود که طرفداران عثمانی در کشورهای مختلف اسلامی برای خود انتخاب می‌کردند. شاید در نگاه اول، انتخاب این نام و در کنار آن حضور چند افسر آلمانی و اتریشی در بین جنگلی‌ها، خواننده را به این نتیجه برساند که جنبش جنگل ستون پنجم دول محور بوده و فاقد جایگاه ملی است، اما نباید فراموش کرد که دولت ایران در جنگ جهانی اول رسماً اعلام بی طرفی نموده و این بی طرفی را نیز در عمل ثابت کرده بود و این نیروهای روس (درشمال) و انگلیس (در جنوب) بودند که بدون توجه به این بی طرفی، در ایران نیرو پیاده کردند و جدای از این برای تأمین آذوقه و مایحتاج خود به کشاورزان، دامداران، تجار و کسبه تعدی می‌کردند و جنبش جنگل، حرکتی بود که از تظلم خواهی عامه مردم ریشه می‌گرفت و نه تحریک بیگانه (دول محور). دولت مرکزی ایران که خود از نقض بیطرفی ایران از سوی متفقین به شدت ناراضی بود قلباً حرکتهای مردمی را علیه اشغالگران می‌ستود. بنابر این در این دوره دولت ایران سعی می‌کرد با جنگلی‌ها کج دار و مریض رفتار کند. در طرف مقابل هم جنگلی‌ها سعی می‌کردند وفاداری و احترام خود را به دولت مرکزی ایران نشان دهند، لذا با نماینده دولت مرکزی (حشمت الدوله) و حتی خود رئیس‌الوزرا (مستوفی الممالک) مکاتبه و مراوده داشتند.[۳]

 
عکس دسته جمعی سران جنگل در دوره اول

بعد از انقلاب بلشویکی روسیه نیروهای روس از ایران خارج شدند و در این خروج قوای جنگل راه را برای آنها هموار کردند. اما آخرین دسته روس‌ها، یعنی قوای ژنرال بیچراخوف که داری افکار تزاری بود، وضعیتی متفاوت داشت. او با انگلیسی‌ها به فرماندهی ژنرال دنسترویل متحد شده بود که به قفقاز برود و در آنجا با بلشویک‌ها بجنگد. انگلیسی‌ها از میرزا خواستند که ضمن اجازه عبور قوای بیچراخوف و قوای انگلیس از گیلان، تعدادی از پاسگاه‌ها را نیز در اختیار آنها قرار دهند تا به وسیله آن تدارکات پشت جبهه قفقاز میسر شود. میرزا قبول نمی‌کند و به ناچار در کنار پل منجیل جنگ سختی درمی‌گیرد. قوای روس به وسیله توپخانه دوربرد بر قوای جنگل که آرایش نظامی نامناسبی گرفته بودند پیروز می‌شود و راهی انزلی می‌شود؛ و رشت نیز به دست قوای انگلیس می‌افتد. البته بعد از آن جنگلی‌ها رشت را آزاد می‌کنند، ولی این آزادی دیری نمی‌پاید و انگلیسی‌ها دوباره رشت را تصرف می‌کنند. سرانجام با وساطت کنسول فرانسه بین جنگلی‌ها و انگلیسی‌ها صلح برقرار می‌شود.[۴]

در همین ایام در تهران وثوق الدوله به قدرت می‌رسد. او ابتدا به میرزا پیشنهاد می‌کند که ضمن تأمین جانی به عتبات برود و قوایش را در اختیار دولت قرار دهد. وثوق الدوله بعد از مخالفت میرزا با این پیشنهاد، تیمورتاش را با بیست هزار قزاق به عنوان والی گیلان فرستاد تا جنگلی‌ها را سرکوب کند. در این ایام بود که حاج احمد کسمایی، که یکی از سران مؤثر جنگل بود خود را تسلیم کرد. میرزا که نمی‌خواست با هموطنانش بجنگد تصمیم گرفت با افرادش به سمت شرق گیلان عقب‌نشینی کند. جنگلی‌ها به دسته‌های کوچک تقسیم شدند و با پای پیاده به سمت شرق گیلان (لاهیجان) حرکت کردند. در این راهپیمایی طولانی، عده‌ای از جنگلی‌ها از پای درآمدند و عده‌ای هم اسیر شدند. به مرور زمان عده‌ای فرار کردند و بخشی هم تسلیم شدند که از جمله آنها دکتر حشمت بود که نیروهای قزاق به امان نامه‌ای که پشت قرآن برای او امضا کرده بودند، وفا نکردند و سرانجام دکتر حشمت در رشت اعدام شد. میرزا دوباره به فومنات، یعنی همان پایگاه اولیه اش برمی‌گردد و این پایان دوره اول قیام جنگل است.[۵]

دوره دوم جنبش جنگل [۱۳۰۰-۱۲۹۸]

قوای دولتی نتوانستند میرزا را دستگیر کنند، لذا جنبش جنگل همچنان به بقای خود ادامه داد. رفته رفته جنگلی‌ها همدیگر را پیدا کردند و دوباره قدرت گرفتند. از طرفی دولت وثوق الدوله بعد از مخالفت سراسری با قرارداد ۱۹۱۹ احساس بی‌ثباتی می‌کرد، لذا نماینده‌ای نزد میرزا فرستاد که تا بازشدن دوره جدید مجلس بین قوای دولتی و قوای جنگل آتش‌بس برقرار شود.

در این دوره میرزا با از دست دادن بعضی از دوستان سابقش که اثرات مهمی در قیام او داشتند از جمله دکتر حشمت، حاج احمد کسمایی و میرزا حسین کسمایی، اکنون به بعضی دیگر از دوستانش که تمایلات چپگرایانه دارند از جمله احسان الله خان و خالو قربان میدان می‌دهد و آنها نیز میرزا را ترغیب به دوستی با اتحاد جماهیر شوروی می‌کنند. همین اقدامات است که به برخی منتقدان میرزا اجازه می‌دهد او را متهم به جدایی طلبی کنند. در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۲۹۹ شمسی نیروهای ارتش سرخ شوروی به بهانه تعقیب روس‌های سفید وارد انزلی شدند. جنگلی‌ها از این فرصت استفاده می‌کنند و رشت را تصرف می‌کنند. میرزا سپس به انزلی می‌رود و پس از ملاقات با نماینده شوروی در انزلی، با آنها بر سر ایجاد یک حکومت خودمختار سوسیالیستی (با تمایلات چپ گرایانه و البته حفظ شعائر دینی) در محدوده گیلان به توافق می‌رسد و این مقدمه‌ای بر تشکیل کمیته انقلاب و برقراری حکومت جمهوری می‌شود. قوای شوروی جنگلی‌ها را تشویق می‌کردند که تهران را فتح کرده و حکومت جمهوری را در کل ایران توسعه دهند. هرچند تاریخ نشان داد که روحیات میرزا با افکار کمونیستی همساز نبود و میرزا نتوانست با آنها کنار بیاید.

 
مکاتبات رسمی دولت جمهوری شوروی ایران ۱
 
مکاتبات رسمی جمهوری شوروی ایران ۲

در همین راستا در روز یکشنبه ۱۶ خرداد ۱۲۹۹ قوای جنگل با انتشار بیانیه‌ای تشکیل کمیته انقلاب ایران و تأسیس حکومت جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران را اعلام نمود و دولت جمهوری را معرفی کرد، که میرزا عنوان رهبر را داشت. اما هنوز دولت تازه انقلابی سامان نگرفته بود که تفاوت دیدگاه ایرانی - اسلامی جنگلی‌های اصیل، با کمونیستهای تازه‌وارد نمایان شد. با حمایت بلشویک‌های روس، انقلابی‌های سرخ طرفدار شوروی دست به یک سری اعمال خودسرانه و افراطی زدند که اعتراض مردم را برانگیخت. کمونیستها به دلیل تضاد اعتقادی که با مذهب داشتند و از طرفی چون مالکیت خصوصی را برنمی تافتند متعرض مالکین و زمین داران و متدینین می‌شدند. میرزا با مشاهده این قبیل رفتارها نهایتاً طاقت نیاورد و روز جمعه ۱۸ تیر ۱۲۹۹ به عنوان اعتراض از رشت به صومعه سرا رفت. میرزا قبل از حرکت پیغامی توسط نماینده خود برای لنین به مسکو فرستاد که در آن ذکر شده بود: «در موقع، خود به نمایندگان روسیه اظهار کردم که ملّت ایران حاضر نیست برنامه بلشویک‌ها را قبول کند».

خلاء میرزا نه تنها کمونیستها را متنبه نکرد بلکه آنان از این فرصت برای قبضه کامل قدرت استفاده کردند. در تاریخ شنبه ۹ مرداد ۱۲۹۹ طرفداران شوروی با رهبری و حمایت فرمانده قوای مسلح شوروی و مدیر بخش سیاسی و امنیت نظامی آن در رشت بر ضدّ میرزا کودتا کردند. آنها همه طرفداران میرزا را دستگیر و بازداشت کردند؛ و دولت جدیدی معرفی کردند که در آن احسان الله خان با عنوان سرکمیسر و کمیسر خارجه و سید جعفر پیشه‌وری به عنوان کمیسر داخله حضور داشتند. عدم استقبال مردم از حکومت جدید و همچنین اختلاف بین خود کمونیستها بر سر دوستی یا دشمنی با میرزا، دولت کودتایی را به بن‌بست کشاند. بنابر این کمونیست‌ها پس از مدتی با میرزا از در صلح درآمدند و دوباره دولت جدیدی به رهبری میرزا تشکیل شد، اما این دولت جدید نیز دوامی نیاورد و با قتل حیدر خان عمواوغلی دوباره از هم پاشید. اختلافات درونی چه در دوره اول و چه دوره دوم قیام جنگل از عوامل مهم تضعیف این نهضت محسوب می‌شود.[۶]

بعد از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ و قدرت گرفتن رضاخان تحت عنوان سردار سپه، دولت مرکزی تصمیم گرفت حاکمیت خود را بر کل ایران مسجل کند؛ لذا باید دولت‌های محلی از میان برداشته می‌شد که از جمله آنها دولت جنگل بود. در تهران تحلیل‌ها بر این امر استوار بود که دولت جنگل دست نشانده و عامل دولت شوروی است که از طریق آن قصد دارد تسلط نظامی و ایدئولوژیک خود را بر کل ایران حاکم کند. به فرمان احمدشاه قاجار قوای دولتی بریگاد قزاق به سرکردگی سردار سپه برای سرکوب قوای سرخ وارد رشت گردید که چندین برخورد جنگی بین دو قوا به وجود آمد که گاه نیروهای دولتی پیشروی و گاه عقب‌نشینی می‌کردند. در نهایت با مذاکرات پشت پرده قوای سرخ خاک رشت و بندر انزلی را ترک کردند. نیروهای خالو قربان تسلیم قوای سردار سپه شدند و احسان الله خان و رفقایش به خاک شوروی گریختند. در این جنگ‌ها میرزا با قوای خود در صومعه سرا بود که بی طرف مانده و در فکر تجدید قوا بود.

رضاخان می‌خواست سلسله قاجاریه را از میان بردارد و حکومت جمهوری برپا کند، لذا جذب اشخاصی همچون میرزا که محبوبیت خاصی بین عامه مردم داشتند، می‌توانست به هدفش کمک کند. اما سعی قزاق‌ها، به فرماندهی سردار سپه برای مذاکره با میرزا و دعوت او به مرکز نتیجه نداده و بنا به دلایل فراوانی مذاکرات به شکست انجامید. یکی از این دلایل این بود که تعدادی از جنگلی‌ها بمانند دکتر حشمت و یارانش در جنگ‌های قبلی با قشون قزاق تسلیم شده بودند که عملاً به کشته شدنشان انجامید.

مرگ میرزا کوچک

در نهایت قوای قزاق از فرصت استفاده کرده و طی شبیخون‌های متعدد نیروهای جنگل را وادار به عقب‌نشینی کردند و بعضی از سران تسلیم یا کشته شدند. میرزا همراه با تنها یار وفادارش، گائوک آلمانی معروف به هوشنگ، جهت رفتن به نزد عظمت خانم فولادلو، که همیشه از میرزا حمایت می‌کرد، به طرف کوه‌های خلخال حرکت کردند، ولی گرفتار بوران و طوفان گردیدند و سرانجام زیر فشار سرما و برف در ۱۱ آذر ۱۳۰۰، درحالی که میرزا هوشنگ را به کول گرفته بود، از پای درآمدند.

خبر درگذشت میرزا به گوش محمدخان سالارشجاع برادر امیر مقتدر طالش که از بدخواهان میرزا بود، رسید. نامبرده به همراه شماری تفنگچی به خانقاه رفت و اهالی را از دفن اجساد منع کرد. سپس دستور داد یکی از طالش‌های همراه وی که رضا اسکستانی بود، سر یخ زده میرزا را از بدنش جدا کند. محمدخان سپس سر را نزد برادرش امیر مقتدر در ماسال برده و آنگاه به رشت برده و تسلیم فرماندهان نظامی کرد. جسد بدون سر میرزا کوچک خان در میان زاری و شیون زنان روستایی در گورستان دهکده به خاک سپرده شد.

 
سر میرزا کوچک جنگلی

سر میرزا کوچک‌خان را در مجاورت سربازخانه رشت، در جایی که معروف به انبار نفت نوبل است، تا مدت‌ها در معرض تماشای مردم قرار داده و سپس خالو قربان که از یاران سابق میرزا و از هواداران سردار سپه بود، سر میرزا را به تهران به نزد سردار سپه فرستاد. سر میرزا را به دستور سردار سپه در گورستان حسن‌آباد دفن کردند. بعد یکی از یاران قدیمی میرزا به نام کاس آقا حسام سر میرزا را محرمانه از گورکن تحویل و به رشت برده و در محلّی موسوم به سلیمان داراب به خاک سپرد. در شهریور ۱۳۲۰ و هنگام استعفای رضاشاه آزادیخواهان گیلان قصد داشتند جسد بدون سر میرزا را با تشریفات شایسته از خانقاه خلخال به رشت حمل کنند، ولی مأموران جلوگیری کردند. در نتیجه به جهت پیشگیری از برخورد جسد میرزا را بطور عادی به رشت حمل و در جوار سر دفن کردند. از آن تاریخ هر سال در روز ۱۱ آذر مراسمی ساده در مزار او در سلیمان داراب رشت برگزار می‌شود.

 
مقبره جدید میرزاکوچک خان جنگلی در محله سلیمانداراب رشت

میزان قساوت یادشده همچنین از تلگراف امیر پنجه محمد قلی، رئیس قوای گیلان به رضا خان روشن‌تر می‌شود:

حسب الامر تلگراف مبارک نمره ۹۶۵ فوری برای تعقیب و دستگیری میرزا کوچک عده فرستاده، چهار روز متوالی مشغول تعاقب بودند بالاخره از شدت تعقیب قزاقان میرزا کوچک از هر طرف عرصه را برای خود تنگ دیده خود را به کوه های ماسال کشیده بود. عده قزاق هم در تعاقب مشارالیه حرکت کرده، در بین راه هم یک تصادفی واقع شد، میرزا نعمت الله داماد حسن خان کیش دره [ای] مقتول مابقی باز فرار می‌کنند. از طرف دیگر طالش‌ها هم برای جلوگیری از فرار میرزا کوچک عده [ای] فرستاده بودند، بالاخره میرزا کوچک و گائوک به طرف گردنه گیلوان متواری شده در آنجا از شدت سرما تلف شده‌اند. قبل از اینکه قزاق‌های تعاقب کننده برسند مابین طالش‌ها و طارمی‌ها سر نعش گفتگو شده طالش‌ها سر نعش را بریده بودند که قزاقان سر رسیده و سر را گرفته حمل به شهر می‌نمایند. اینک سر بریده در دفتر حاضر است، هر طور دستور می فرمائید اطاعت شود. نعش گائوک هم در همان گردنه افتاده است.[۷]

ارزیابی و میراث

با تمام این اوصاف همیشه اظهار نظر در مورد میرزا کوچک‌خان جنگلی و قیام او کار آسانی نبوده است. رجال متجدد وابسته به پهلوی، او را عنصر حکومت شوروی و آخوندی متحجر معرفی کرده‌اند که از جمله آنها می‌توان به احمد کسروی اشاره کرد.[۸][۹] نیروهای بیگانه اعم از روس‌های سفید، روس‌های سرخ و انگلیسی‌ها هم به تناسب رابطه‌ای که با او داشته‌اند تصویر متفاوتی از او ارائه کرده‌اند که نمی‌توان به قضاوت آنها اطمینان کرد.[۱۰][۱۱][۱۲][۱۳]در این میان تنها قضاوت ژنرال انگلیسی دنسترویل جالب است که علی‌رغم جنگ با میرزا، او را مردی بزرگ و وطن پرست معرفی کرده است.[۱۴]

اما اندیشمندان و رجال مستقل اعم از ملی یا مذهبی عمدتاً او را ستوده‌اند و همیشه از میرزا به عنوان مبارزی ملی، شجاع و باغیرت یاد کرده‌اند.[۱۵][۱۶][۱۷] با این حال اکثر متفکران میرزا را مبری از اشتباه نمی‌دانند. مثلاً سیاست میرزا در مواجهه با نیروهای قزاق در دوره تیمورتاش، یعنی عقب‌نشینی بدون هدف و برنامه، کاری غلط و یک اشتباه استراتژیک قلمداد شده که تنها به از هم پاشیدن قوای جنگل و کشته و معدوم شدن بسیاری از جنگلی‌های اصیل منجر شد. منتقدان بر این باورند که میرزا می‌بایست یا با دولت مرکزی مصالحه می‌کرد یا اینکه با تمام قوا با قزاق‌ها می‌جنگید. از دیگر انتقادهایی که دربارهٔ میرزا مطرح شده این است که در دوره دوم قیام جنگل سیاست اعلام جمهوری و نزدیکی افراطی میرزا[نیازمند منبع] با قوای شوروی کار اشتباهی بوده و این عمل او در دوران‌های بعدی دستاویز حرکت‌های تجزیه طلبانه[نیازمند منبع] شده است. هرچند جمهوری که میرزا بنا نهاد با تمام ایرادات و مشکلاتی که داشت یک خودمختاری قومیتی نبود. این مطلب را می‌توان به راحتی از ترکیب رهبران جمهوری فهمید. مثلاً خالو قربان کُرد بود و احسان الله خان اهل مازندران، و یا حیدر خان عمواوغلی[۱۸]اهل آذربایجان بود.

بعد از جنگ جهانی اول در بین اعضای هیئت اتحاد اسلام در مورد ضرورت ادامه فعالیت جنبش جنگل، اختلاف جدی پدید آمد. اکثریت اعضای هیئت اتحاد اسلام نظرشان بر اجتناب از رویارویی با دولت مرکزی بود، ولی خود میرزا خواستار ادامه فعالیت جنبش جنگل بود. در نتیجه میرزا هیئت اتحاد اسلام را منحل کرد. آنچه مسلم است میرزا و باقی‌مانده یارانش دیگر نمی‌توانستند به تنهایی جنبش را حفظ کنند (زیرا عده کثیری از جنگلی‌ها بر اثر شکست‌های نظامی کشته یا دستگیر شده بودند و عده‌ای دیگر مسیر سیاسی خود را از میرزا جدا کرده بودند). لذا میرزا برای ادامه حیات جنبش مجبور بود دست به دامن رژیم شوروی شود.[نیازمند منبع] بدیهی است که کمونیست‌ها هم شرایط خودشان را داشتند که این شرایط برای میرزا گران تمام شد و به وجهه ملی او ضربه زد.[نیازمند منبع] حتی کمونیست‌ها به شراکت با میرزا هم قانع نشدند. آنها می‌خواستند از میرزا به عنوان یک دوره گذار به حکومت دلخواه خود استفاده کنند که در واقع همان نقش محلل را داشت. البته میرزا خیلی زود این مطلب را فهمید و به موقع واکنش نشان داد. اما اصرار او به ادامه حیات جنبش مانع از این شد که از باتلاق کمونیست‌ها به صورت کامل خلاص شود.[نیازمند منبع]

جنبش‌های عهد مشروطه را می‌توان در یک نگاه کلی تر نیز بررسی کرد. بعد از فتح تهران، قیام‌های مسلحانه متعددی در کشور شکل گرفت که از جمله آنها می‌توان به قیام شیخ محمد خیابانی، کلنل پسیان و قیام جنگل اشاره کرد. هنوز بعد از گذشت حدود یک قرن بین تاریخ شناسان اختلاف است که آیا با توجه به سابقه مشروطه خواهی رهبران آن، این جنبش‌ها را موافق تفکر مشروطه خواهی بدانیم یا اینکه چون عملاً در برابر دولت قانونی مشروطه تمرد کرده‌اند، آنها را ضدمشروطه بدانیم. احتمالاً جواب این است که برای دفاع از آرمان مشروطه خواهی، صرف داشتن شور و غیرت ملی کافی نیست و داشتن کمی تدبیر و واقع نگری نیز لازم است. قیام جنگل از پتانسیل بزرگی برای حمایت از مشروطه خواهی برخوردار بود. اما این پتانسیل درست هدایت نشد.[نیازمند منبع] به نظر می‌رسد اگر سران جنگل با رجال وطن پرست پایتخت هماهنگ می‌بودند و از طرفی نیروهای خود را در اثر استراتژی‌های غلط نظامی و البته اختلافات داخلی تحلیل نمی‌بردند می‌توانستند پشتوانه قابل اطمینانی برای مشروطه باشند.[۱۹][۲۰][۲۱]

 
مقبره قدیمی میرزا کوچک در رشت

جدای از این، بحث جالبی که در مورد میرزا و قیامش همیشه مطرح بوده قدرت سازماندهی و تشکیلاتی میرزا کوچک‌خان بوده است. ساختاری که در آن روزنامه و بیمارستان و انواع تشکیلات حکومتی دارد، اما در عین حال این قابلیت را هم دارد که در مواقع خطر به صورت گروه‌های پارتیزانی عمل کند. هنر جذب افراد از طبقات مختلف جامعه و به کارگیری آنها هم از نکات جالبی است که در مورد نهضت جنگل مطرح است. شاید این ادعا غلط نباشد که هنر سازماندهی و تشکیلاتی میرزا نه تنها با توجه به طبقه اجتماعی و میزان سواد و اطلاعاتش تعجب آور است بلکه نسبت به رجال باسواد و فرنگ رفته آن زمان نیز قابل تحسین است. تحلیل قیام جنگل از دید جامعه‌شناسی خود می‌تواند بحثی باشد که در نگاه ما به آینده مفید و مؤثر بیفتد.

منابع

  • سردار جنگل، نوشتهٔ ابراهیم فخرایی
  • سردار جنگل، نوشتهٔ ابراهیم فخرایی
  • سردار جنگل، نوشتهٔ ابراهیم فخرایی
  • سردار جنگل، نوشتهٔ ابراهیم فخرایی
  • سردار جنگل، نوشتهٔ ابراهیم فخرایی
  • سردار جنگل، نوشتهٔ ابراهیم فخرایی
  • گزارش‌های کنسول گریهای بریتانیا در ایران ترجمه غلامحسین میرزا صالح، فروپاشی قاجار و برآمدن پهلوی، 272.
  • تاریخ هجده ساله آذربایجان، احمد کسروی
  • خاطرات صدرالاشراف، محسن صدر
  • غرب و شوروی در ایران، ژرژ لنچافسکی
  • شوروی و جنبش جنگل، گریگور یقیکیان
  • تاریخ نوین ایران، م. س. ایوانف
  • خاطرات و سفرنامه ژنرال آیرونساید، ژنرال آیرونساید
  • امپریالیزم انگلیس در ایران و قفقاز، ژنرال دنسترویل، (یادداشتهای ژنرال دنسترویل در سال۱۹۱۸–۱۹۱۷)
  • دکتر حشمت که بوده، جنگل گیلان چه بوده، میرزا محمد تمیمی طالقانی
  • شرح حال رجال ایران، مهدی بامداد
  • یادداشتهای احمد کسمایی از نهضت جنگل، پوراندخت کسمایی
  • حیدرخان عمو اوغلی، اسماعیل رائین
  • قیام جنگل، اسماعیل جنگلی
  • نهضت جنگل -اسناد ملی ایران، سازمان ملی اسناد ملی
  1. نهضت جنگل به روایت اسناد وزارت خارجه، رقیه سادات عظیمی

پیوند درونی

پیوند به بیرون

جنبش مشروطه
Constitutional forces in Tabriz.jpg
عده‌ای از اعضای گروه فوج نجات تبریز.
سال ۱۹۰۹ میلادی.
شاهان قاجار
نام

دورهٔ پادشاهی

آقامحمد خان

فتحعلی شاه
محمدشاه
ناصرالدین شاه
مظفرالدین شاه
محمدعلی شاه

احمدشاه

۱۱۷۵–۱۱۶۱
۱۲۱۳–۱۱۷۶
۱۲۲۶–۱۲۱۳
۱۲۷۵–۱۲۲۶
۱۲۸۵–۱۲۷۵
۱۲۸۸–۱۲۸۵

۱۳۰۴–۱۲۸۸

نمایی زیبا از آبشار مالتنوما در آمریکا